تداوم آفتاب
….در دوران جوانی زیاد مطالعه میکردم غیر از کتب درسی ،کتب غیر درسی هم زیاد علاقه داشتم،شعر ،رمان،قصه ،در دوره نوجوانی خیلی از رمان های معروف و شعر…راخواندم و از آنجایی که درس عربی میخواندم با زبان عربی آشنا بودم و به احادیث هم علاقه داشتم حتی الان هم احادیثی که از آن دوران یاد گرفتم کاملا یادم هست و دوره نوجوانی برای مطالعه ویاد گرفتن دوره ای طلایی است و با هیچ دوران دیگری قابل مقایسه نیست … من بعد از دبستان به دبیرستان نرفتم یعنی دبیرستان را داوطلبانه به صورت شبانه میخواندم درس معمولی من طلبگی بود بعد از دبستان طلبگی رفتم یعنی از دوازده سالگی به بعد مشوق من درتحصیل علوم دینی پدرم بود و علاقه داشت ما روحانی شویم و مادر هم مخالف نبود در طول درس و بحث پدرم بسیار به من کمک میکرد و درس هایی هم برایم تعیین میکرد که بخوانم …و هیجده سالم بود که تمام دوران سطوح را خوانده بودم و درس خارج را شروع کرده بودم و در رشته فقه و اصول و فلسفه اسلامی تحصیل کردم و تحصیلاتم تا سال1336در مشهد بودم و مدت کوتاهی در نجف،اما پدرم موافقت نکرد در آنجا و برگشتم به مشهد و در سال 1337از پدرم اجازه گرفتم تاسال43در قم بودم و شپش مجددا بقه مشهد برگشتم و عملا تا سال 47 تحصیلاتم را به صورت رسمی ادامه دادم و در سال 43ازدواج کردم که آنوقت 24سال داشتم و همسرم نیز خانمی رنج کشیده است …